آخرین لخظات انتظار
دیر آمدی و دیر نماندی شهاب وار/ آتش زدی به خرمن شب آفتاب وار
میدانم آخر آن نگه پر شراره ات/ آتش زند به دفتر عقلم شرابوار
در خاک دان نماند که از نسل قله بود/ مردی که پر کشید از اینجا عقاب وار
دریا ببین که آب حیات همیشه را / از التهاب خویش گرفتم سراب وار
در یادواره شهدا باز میوزد/ عطر حضور سبز خمینی گلاب وار
نوشته شده در پنج شنبه 90/12/25ساعت
3:1 عصر توسط محمدرضا محمودی راد نظرات ( ) |
Design By : Pichak |